تکفیریها آدم را با موشک ضد زره میزدند/ شهید مجید قربانخانی، تنها کسی است که به او حسادت میکنم
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۶۵۵۷۱۹۵
جانباز مدافع حرم حبیب عبداللهی میگوید: هرکسی به اندازه وسعش در میدان جهاد حضور مییابد. یکی نزدیک فرودگاه پیاده میشود و میترسد و برمیگردد، یکی وسعش این است تا خط مقدم بیاید اما نتواند بجنگد. یکی دیگر میآید و میجنگد و شهید هم میشود. ۲۸ دی ۱۳۹۸ - ۱۰:۳۴ فرهنگی فرهنگ حماسه و مقاومت نظرات - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در روز جمعه 21 دیماه سال 1394 بود که در منطقه خانطومان سوریه، کربلایی به پا شد و 13 نفر از مدافعان حرم ایرانی در این منطقه به شهادت رسیدند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما این معرکه یک شاهد عینی هم داشت که به همه اتفاقات آن روز واقف است. کسی که به طرز معجزهآسایی از این عملیات جان سالم به در برد و حالا به عنوان جانباز مدافع حرم روایتگر حماسههای شهدای خانطومان است. حبیب عبداللهی، متولد تیرماه 1367 و مداح اهل بیت(ع) است. او سال 94 داوطلبانه برای دفاع از حریم اهل بیت عصمت و طهارت(ع) راهی سوریه شد. در 21 دی ماه 94 ، موشکی توسط تروریستهای تکفیری به تویوتای حامل مدافعان حرم اصابت میکند و منفجر میشود. عبداللهی طی این انفجار در حوالی منطقه خان طومان مجروح و چندین تن از دوستان و همرزمان او به شهادت رسیدند. او تنها بازمانده از انفجار آن تویوتاست که از ناحیه صورت، چشم راست، دست راست و پا جانباز شده است. اتفاقاتی که در دیماه چهار سال پیش در عملیات خان طومان به وقوع پیوست در گفتوگوی تفصیلی تسنیم با حبیب عبداللهی عنوان شده است. بخش اول این گفتوگو در اینجا قابل مشاهده و بخش دوم و پایانی آن در ادامه میآید:
* تسنیم: شرایط سخت روز 21 دی ماه سال 94 را توصیف کردید، در شرایطی که حجم آتش دشمن زیاد شد، خیلی از بچهها به شهادت رسیدند و عده زیادی مجروح شدند. به یاد دارید بچهها چطور به شهادت رسیدند؟
آن زمان برای آنکه بتوانیم مقداری فضا را سمت خودمان آرام کنیم و فضا را برای آنها که به طرف ما تیراندازی میکردند ناامن کنیم، فشاری رویشان میآوردیم و همه با هم همزمان به سمت نقاطی که میدیدیم تیراندازی میکردیم. فضا مقداری برای آنها ناامن و حجم تیراندازیشان کمتر میشد. آن موقع بود که بچهها راحتتر میتوانستند خشاب تعویض کنند و مجروحان را به عقب ببرند یا تعدادی به ما اضافه شوند.
امید وفانژاد، فرمانده گروهان ما در این میان اضافه شد و رشادت خوبی از خودش نشان داد. حتی فرمانده عزیزمان، آقا مهدی هداوند در جلوترین نقطهای که ممکن بود کسی باشد، آنجا بود و همانجا مجروح شد. دوستانی چون محمد صفری، علی دولو، حمید بخشی، ابوالفضل سعیدی، محمد رازقندی، هادی کرمی و مصطفی بخشی نیز در آنجا بودند که ذکر نامشان خالی از لطف نیست.
مجید قربانخانی چند تیر به پهلویش خورده بود اما هنوز شهید نشده بود. محمد آژند با مقداری فاصله از ما افتاده بود که شهید شد. تیر به بازو یا پهلویش و یک تیر هم به سرش اصابت کرده بود. عباس آبیاری و میثم نظری در زمانی که فرمان عقبنشینی آمده بود، شهید شده بودند. عباس آبیاری، عباس آسمیه و میثم نظری کسانی بودند که تا دقایق آخر ایستاده و مقاومت کرده بودند. در آن شرایط سخت، کار من آنجا این بود که آواز و سرود میخواندم و با این کار روحیه بچهها در آن شرایط برمیگشت. تا زمانی که چند ماشین آمد و مجروحان را جمع کرد.
* تسنیم: یکی از صمیمیترین دوستانتان یعنی محمد اینانلو مجروح شد. قبلاً گفته بودید که در حال امدادرسانی به او و با انفجار تویوتا مجروح شدید. انفجار چطور اتفاق افتاد؟
ماشین اول که برای حمل مجروحان آمد، یکسری از مجروحان را با خود برد. ماشین دوم که آمد اینانلو را به سمتش بردیم. یک طرف برانکارد را خودم گرفته بودم که در حال دویدن، تیری به روی پای من اصابت کرد و از یک طرف آمده بود و از طرف دیگر بیرون رفته بود. خدا را شکر مستقیم به استخوان ضربه نزده بود، ولی سوزشش را حس کردم و باورم نمیشد که تیر خورده باشم؛ به همین دلیل روی همان پا تا چند دقیقه میدویدم اما بعد احساس کردم درد خیلی سنگینی توی پایم پیچید و موقع سوار شدن باعث شد نتوانم کامل سوار شوم و نصف بدنم توی ماشین بود و داشتم به پایم نگاه میکردم که چه اتفاقی افتاده و بالا نمیآید. همین که سرم را برگرداندم موشک اصابت کرد و ماشین منفجر شد. خیلی از بدنها درجا سوخته شده بود. داخل تویوتا بچههای فاطمیون(افغانستانی)، حیدریون(عراقی) و زینبیون (پاکستانی) هم بودند. شهید مصطفی چگینی، شهید محمد اینالو و شهید مرتضی کریمی هم داخل ماشین بودند.
وقتی چشم باز کردم دیدم خیلی از بچهها سوخته بودند. بچههایی که در قسمت جلوی تویوتا نشسته بودند، آنچنان سوخته بودند که چهرهها قابل تشخیص نبود. خشک و سیاه. دور تا دور ماشین مهمات ریخته بود که بر اثر آتش میسوخت و بدن ها روی زمین افتاده بود. صدای ناله میآمد.
قبل از انفجار مرتضی کریمی دستش تیر خورده بود، میخواست پشت ماشین بنشیند. راننده رفته بود. مرتضی فریاد میزد که سوییچ را بدهید که در همان زمان یک دفعه انفجار اتفاق افتاد. موشک به ماشین اصابت کرد و همه چیز تاریک شد. وقتی چشم باز کردم دیدم خیلی از بچهها سوخته بودند. بچههایی که در قسمت جلوی تویوتا نشسته بودند، آنچنان سوخته بودند که چهرهها اصلاً قابل تشخیص نبود. خشک و سیاه. دور تا دور ماشین مهمات ریخته بود که بر اثر آتش میسوخت و بدن ها روی زمین افتاده بود. صدای ناله میآمد. میخواستم در آن شرایط بلند شوم که حمید بخشی داد میزد: «بلند نشو. تکان نخور.» چون میدید که من در چه وضعیتی هستم. این ماجرا ادامههایی داشت که لحظه به لحظهاش اتفاقاتی است که گفتنش مجال دیگری میخواهد. 21 دی ماه 94 روزی بود که لحظه به لحظهاش پر از اتفاقاتی بود که برای همه ما خاطره شده است.
به دلیل اصابت موشک، موج موشک و برخورد ترکشهایی که در اثر اصابت به ماشین پخش شده بود، تمام پشت پای راست من ریخته بود. بعد پیوند عضله کردند. چهار یا پنج جراحی در حلب انجام دادند و بعد من را به ایران فرستادند و یکی دو جراحی هم اینجا انجام شد. چشم، پا، دست، گوش و... مجروح شد و یک دنیا تغییر برایم ماند. دوره نقاحت آن هم طولانی بود و چند سال طول کشید.
* تسنیم: پیکر مطهر هیچ یک از بچههای این انفجار به کشور بازنگشت. برخی میگویند از پیکرها چیزی نمانده و برای همیشه مفقود خواهند بود.
نه هیچ پیکری از پیکر بچههای ما(ایرانی) نسوخت. به خاطر شرایط درگیری منطقه بود که نتوانستند پیکرها را به عقب بیاورند نه اینکه به گونهای باشد که پیکر از بین رفته باشد. از مجید قربانخانی هم که خارج از ماجرای تویوتا به شهادت رسید، چیزی به جز چند استخوان نمانده است که همان بازگشت و تشییع شد. البته میدانیم که نامردهای تکفیری به بدنهای شهدا بیحرمتی میکردند، مثلاً شنیده شده که به برخی بدنها اسید میریختند تا آنها را از بین ببرند. اما آن چیزی که مشخص است این است شرایط به گونهای نیست که این بدنها برنگردد و امید خیلی زیاد است که همه پیکرها برگردد.
* تسنیم: بازگشت پیکر شهید مجید قربانخانی در ابتدای سال جاری جرقهای شد برای تحول بسیاری از مردم. خیلیها را برای تشییع او دور هم جمع کرد. شاید دلیل اصلیاش هم این بود که برای بسیاری از مردم جالب بود مجید قربانخانی رزمندهای بود که در روزهای آخر راهش را تغییر داده و عاشق جبهه سوریه شده بود. شما با شهید قربانخانی همرزم و در زمان شهادتش حضور داشتید. از آشنایی خود با او بگویید.
قصه آشنایی من و شهید قربانخانی خیلی شنیدنی است. اگر یک نفر در دنیا باشد که به شرایطش حسادت کنم، او مجید است. کسی که چند ماه قبل از سوریه آمدنش توبه کرده بود. وقتی به سوریه آمده بود، ریش گذاشته بود. خب شما هم نمیتوانید از روی ظاهر تشخیص بدهید که یک نفر چطور آدمی است.
اگر یک نفر در دنیا باشد که به شرایطش حسادت کنم، او مجید قربانخانی است. کسی که چند ماه قبل از سوریه آمدنش توبه کرده بود.
یک روز در صبحگاه حال و حوصله نداشتم و ایستاده بودم. هر روز یکی میآمد حضور غیاب میکرد. اینبار مجید آمده بود که البته من نمیشناختمش. دیدم رفته بالای جدول ایستاده و چند تا کاغذ دستش گرفته و اسم میخواند. من با بچهها یک گوشه ایستاده بودم که به ما گفت: «بیاید داخل صف.» هوا سرد بود و من حس صبحگاه نداشتم. حتی بندهای پوتینم را هم نبسته بودم. شروع کرد اسم خواندن: «رضا جعفری...» گفتم: «آقای رضا جعفری...» نگاهی کرد و چیزی نگفت. ادامه داد: «مصطفی حسینی» گفتم: «آقای مصطفی حسینی...» گفت: «به شما ربطی دارد؟» گفتم :«آقای به شما ربطی دارد» همه زدند زیر خنده. بعدی را خواند. گفتم: «آقای فلانی...» گفت: «تو چقدر حرف میزنی؟» گفتم: «آقای تو چقدر حرف میزنی. با احترام صحبت کن. وقتی بچهها را صدا میزنی آقا بگو.» گفت: «به تو چه ربطی دارد؟ دیگر صدایت را نشنوم.» گفتم: «آقای صدایت را نشنوم...» خیلی کُفری شد و کاغذها را مچاله کرد و گفت: «من دیگر نمیخوانم. بچه پررو!» داشت میرفت که گفتم: «آقای برادر! قرآن میگوید "اشداء علی الکفار رحماء بینهم" یاد بگیر.»
وقتی رفت یکی از بچهها او را کنار کشید و در مورد من گفت: «این مدلش این است یک دفعهای گیر میدهد. اهل شوخی و خنده است.» کمی که گذشت. صبحانه را گرفته بودیم که دیدم یکی شانهام را فشار میدهد. برگشتم و دیدم مجید است. گفت: «داداش شرمنده من نمیدانستم شما مدلت این شکلی است. با خودمان که نباید اینکار را بکنیم.» با هم رفیق شدیم. اسم هم را پرسیدیم. گفت: «از این به بعد حاج حبیب هستی.» من هم گفتم: « تو هم از این به بعد داش مجیدی.»
مجید کارهای تدارکات را انجام میداد. به 400 نفر در سوله غذا میرساند. گاهی از آن طرف سوله داد میزد: «حاج حبیب غذا داری؟» من میگفتم: «غذا دارم. داش مجید! ماست...ماست.» میرفت و ماست میآورد. وقتی با هم رفیق شده بودیم تازه فهمیدم چه کسی هست و به تازگی توبه کرده است.
* تسنیم: چه زمانی فهمیدید که شهید شده؟ وقتی خبر شهادتش را شنیدید چه احساسی داشتید؟
من در بیماستان بستری بودم. وقتی فهمیدم شهید شده خندیدم. بلند بلند میخندیدم. آنقدری که میرزا(کسی که آمده بود خبر را بدهد) فکر میکرد شوک عصبی به من دست داده است. پرستار را صدا میکرد. گفتم: «میرزا حالم خوب است. چه میگویی؟ مگر میشود اینها شهید شوند؟ مجید که دیگر شهید نمیشود؟» واقعاً نمیخواستم قبول کنم. میگفتم اگر من زنده ماندهام، حتماً آنها هم زنده هستند. پنج یا شش روز گذشت بعد که دیدم نه ماجرا جدی است، از فشار زیاد چند بار بالا آوردم. باورم نمیشد. خیلی فشار به من آمده بود. از نظر من یک مشت لات و لوت شهید شده بودند و من پرمدعای خاک برسر مانده بودم و نمیدانستم چه بگویم.
مجید قربانخانی یک جوری غیرتی با قصه دفاع از حرم برخورد میکرد که انگار حضرت زینب(س) اینجا نشسته و تکفیریها میخواهند به او دست درازی کنند
* تسنیم: ویژگی شاخص مجید قربانخانی چه بود؟
مجید بچه صادق و صافی بود. در همان 40 یا 50 روز که با مجید بودم فهمیدم صداقت از ویژگیهای اصلیاش بود و با صدق جلو میرفت. باور داشت. یک جوری غیرتی با قصه دفاع از حرم برخورد میکرد که انگار حضرت زینب(س) اینجا نشسته و تکفیریها میخواهند به او دست درازی کنند و با این نگاه حضور پیدا میکرد.
روایت جانباز مدافع حرم از شهادت 13 همرزمش در یک روز/21 دیماه 94در کربلای سوریه چه گذشت؟* تسنیم: از بقیه همرزمانتان که در آن کارزار شهید شدند خاطره شاخصی دارید؟
یادم هست علیرضا مرادی موهای بلندی داشت. یکسری از آدمها همیشه بودند که با بعضی موضوعات اینچنینی مشکل داشتند. یکی از اینها وقتی علیرضا را میدید حرص میخورد. یکبار گفت: «اگر این سرباز من بود با قیچی موهایش را میزدم. آخر این چه تیپی است که میخواهد به سوریه برود؟» آن آدم جزو تیم پیشرویی بود که باید به سوریه میرفت. مجوزش صادر نشد و نتوانست برود و هنوزم که هنوز است نتوانسته برود؛ در حالیکه علیرضا همان موقع رفت و به شهادت هم رسید.
اصلاً چنین قاعدههایی در سوریه وجود ندارد. هرکسی به اندازه وسعش در میدان جهاد حضور پیدا میکند. یکی نزدیک فرودگاه پیاده میشود و میترسد و برمیگردد. یکی وسعش این است تا خط مقدم بیاید اما نتواند بجنگد. یکی دیگر میآید و میجنگد و شهید هم میشود. شرایط هر کسی متفاوت است و نمیشود از همه یک جور توقع داشت.
هرکسی به اندازه وسعش در میدان جهاد حضور پیدا میکند. یکی نزدیک فرودگاه پیاده میشود و میترسد و برمیگردد. یکی وسعش این است تا خط مقدم بیاید اما نتواند بجنگد. یکی دیگر میآید و میجنگد و شهید هم میشود.
زمانی که علی عبداللهی در سوریه به شهادت رسیده بود، بچهها اسمش را بین شهدا دیده بودند و برخی که من را میشناختند و او را نمیشناختند نامش را اشتباه گرفته بودند. در سنگر برای من روضه گرفته و گریه میکردند تا اینکه یکی از بچهها گفته بود حبیب عبداللهی را خودم دیدم که در بیمارستان بستری است. اما آنها باز هم باور نکرده بودند. برای همین حتی عکس من را در بیمارستان گرفت و به آنها نشان داد تا باور کنند که شهید نشدهام.
در شرایطی که تکفیریها آنقدر تجهیزات داشتند که آدم را با موشک ضد زره میزدند، ما با امکانات کم ایستادگی میکردیم. مهدی هداوند جمله معروفی داشت و میگفت: «سرنوشت مقلدان خمینی(ره) چیزی جز شهادت نیست.» من خیلی این جمله را دوست دارم. ما تقلید از کسانی کردیم که به فتوای امام(ره) جانشان را دادند و سرنوشت اینجور آدمها چیست؟ نوکر به راه و شیوه ارباب میرود. هرکسی در این مسیر باشد آخرش به شهادت میرسد.
----------------------------
گفتوگو از : نجمه السادات مولایی
-----------------------------
انتهای پیام/
حبیب عبداللهیحبیب عبداللهیحبیب عبداللهیحبیب عبداللهیحبیب عبداللهیحبیب عبداللهیحبیب عبداللهیحبیب عبداللهیحبیب عبداللهیحبیب عبداللهیحبیب عبداللهی R1013186/P/S4,38/CT2 واژه های کاربردی مرتبط جانبازان مدافع حرم شهدای مدافع حرم مدافعان حرم جبهه مقاومت اسلامیمنبع: تسنیم
کلیدواژه: جانبازان مدافع حرم شهدای مدافع حرم مدافعان حرم جبهه مقاومت اسلامی جانبازان مدافع حرم شهدای مدافع حرم مدافعان حرم جبهه مقاومت اسلامی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۶۵۵۷۱۹۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ظریف: اسرائیلیها به آمریکاییها هم لگد زدند | اسرائیل به هیچ کس رحم نکرد | آنانکه دلشان برای آمریکا لک میزند باید بدانند آمریکا چه کرد
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایسنا، محمدجواد ظریف در سلسله نشستهای چهلمین سال تاسیس انتشارات اطلاعات که به مناسبت روز ملی خلیج فارس با عنوان «ژئوپلیتیک خلیج فارس» برگزار شد، گفت: خلیج، اسماش فارس است، نه خلیج همیشه فارس. برای این نقطه مهم زنان و مردان بزرگی فداکاری کردهاند و باید این یاد و خاطره را گرامی بداریم.
وی درباره چالشهای شناختی در خلیج فارس، افزود: برداشت من این است که دنیا گرفتار چالش شناختی است و بسیاری از مشکلات از این امر نشات می گیرد. همه دوست دارند به کشور و منطقه کمک کنند اما اشتباهات و خطاها به خاطر شناخت نادرست است.
ظریف تاکید کرد: برخی ادراک نادرست باعث شده منطقه ما از حق آرامش، صلح و همزیستی مسالمت آمیز دور باشد. امروز تا حد قابل توجهی دوستان در حاشیه خلیج فارس در حال اصلاح ادراک خود از جهان هستند اما هنوز از این روند عقب هستیم. البته هنوز باقیماندههایی از ادراک غلط در کشورهای جنوب خلیج فارس وجود دارد که آن خرید امنیت برای خودشان است. توهم خرید امنیت کماکان وجود دارد.
وی افزود: ادراک کشورهای عربی درست شده که فهمیدند امنیت را نمیتوان تنها از آمریکا خرید و میدانند دنیا دیگر دنیای قطبی سابق نیست که بتوان با وابستگی به یک قطب امنیت ایجاد کرد. خاصیت جهان قطبی این بود که رابطه وفاداری و حمایت بین مرکز و پیرامون یا بین قطب و مرید وجود داشت. پیرامون نسبت به مرکز وفادار بود اما رابطه مرکز و پیرامون به هم ریخته است. جهان از قطبها خارج شده و دیگر دوگانه وفاداری و حمایت به شکلی که میشناختیم وجود ندارد و کشورهای خلیج فارس این را فهمیدند. کویت قبل از اینکه بر کشتیهایش پرچم آمریکایی بزند، از پرچم شوروی استفاده میکرد. آنها فهمیدند برای کسب حمایت باید با قدرتهای مختلف همکاری داشته باشند اما باز هم این مشکل را داشتند که فکر میکردند باید امنیت را با پول خرید. حتی تلاش کردند امنیت را از صدام بخرند.
ظریف تصریح کرد: صدام خودش را دژ شرقی جهان عرب در مقابل ایران معرفی میکرد و حاشیه نشینان خلیج فارس به او پول دادند تا امنیت بخرند. اخیرا به اسم یک کتاب که وجود خارجی ندارد، حرفهایی درآمده که در فضای مجازی باعث انتقال جهالت شده است. در سایتها مینویسند که کشورهای عربی خلیج فارس تنها ۵۰ میلیون دلار یا ۵ میلیارد دلار به صدام کمک کردند درحالی که یکی از رهبران عربستان شخصا به آقای روحانی گفته بود ۷۵ میلیارد دلار به عراق کمک کردهاند.
وزیر سابق امور خارجه، ادامه داد: یادداشتهای دبیرکل وقت سازمان ملل متحد نشان میدهد همان زمان هم دولت سعودی نگران بلندپروازیهای صدام بود. خیلی از مردم اطلاعات کامل ندارند و امروز آمریکا شده قبله آمالشان. از قول صدام گفتند که تا انجام مذاکره قطعنامه را امضا نمیکنند، همان وقت دبیرکل زنگ زد به وزیر خارجه دولت ریگان، ما قطعنامه ۵۹۸ را تیرماه سال ۱۳۶۷ پذیرفتیم، آنوقت آنها گفتند تازه مهرماه با شما گفتوگو خواهیم کرد. آمریکاییها همان کاری که اول جنگ کردند را انجام دادند. آنها اول جنگ تحمیلی گفتند که عراق، ایران را ظرف یک هفته شکست خواهد داد و به همین خاطر مانع تصویب قطعنامه شدند. قطعنامه ۴۷۹ تازه ۷ روز بعد از شروع جنگ تصویب شد و با فشار آمریکا، عقبنشینی از سرزمینهای اشغالی ایران در آن نیامد. کسانی که دلشان برای آمریکا لک میزند باید بدانند آمریکا چه کرد. میدانید که البته من معروف به ضدآمریکایی بودن نیستم ولی خب تاریخ را نمی توان فراموش کرد.
وی افزود: ما روزهای آخر جنگ، دستِ بالا نداشتیم. در آن شرایط دبیرکل وقت سازمان ملل متحد با تعریفی که از ایرانیان شنیده بود به «فهد» زنگ زد تا صدام را وادار کند آتشبس را بپذیرد. او به صدام نمیگوید ایرانیان سلاح قوی دارند، بلکه میگوید غرور ایرانی را زیر پا نگذار، که اگر غرورشان زیرسوال برود برمیگردند و دمار از روزگارت درمیآورند. بعد از قرائت پیام حضرت امام هم بود که مردم به جبهه هجوم بردند.
ظریف تاکید کرد: با این تفاسیر بود که کشورهای حوزه خلیج فارس متوجه شدند نمیتوانند به صدام هم تکیه کنند اما به او پول داده بودند که در برابر ایران قرار گیرد در حالی که همان پول برای بمباران کویت و عربستان صرف شد درحالی که هیچ کشوری به اندازه کویت از عراق حمایت نکرد. بعد از این که سیاست خرید امنیت از عراق شکست خورد باز هم کنار گذاشته نشد و رفتند سراغ شوروی و آمریکا. امروز هم رفتهاند سراغ اسرائیل برای خرید امنیت.
وی با اشاره به اینکه تفکر خرید امنیت در میان شیخنشینان هنوز هم پابرجاست، اظهار کرد: آنها متوجه نیستند که همان گونه که سلاح عراق به سمت خودشان رفت، اسرائیل هم به دنبال این است که اینها را پیش مرگ خود قرار دهد. اسرائیل در طول تاریخ جعلی خود از کسی حمایت نکرده است. سر گروگانهای آمریکایی مذاکره کرد اما اسرائیلیها حتی به آمریکاییها هم لگد زدند. اسرائیل به هیچ کس رحم نکرد اما دوستان ما در جهان عرب این تصور را دارند که میتوانند امنیت را از اسرائیل بخرند لذا این اشتباه شناختی کنار نرفته است.
وی با بیان اینکه اولین پیشنهاد امنیت منطقهای را به امضای دکتر ولایتی در سال ۱۹۸۵ به دبیرکل وقت سازمان ملل متحد دادیم، گفت: بند ۸ قطعنامه ۵۹۸ مبتنی بر همین نامه ایران است که بر ایجاد امنیت منطقه تاکید میکند. از آن روز این کار را نکردند و وقتی دکتر حسن روحانی «طرح صلح هرمز» را ارائه کرد، عربها گفتند باید صبر کنیم که آمریکا به ایران فشار بیاورد تا شرایط تغییر کند. طرح صلح امیر سابق کویت که ارائه می شود شاه بحرین میگوید بگذارید ترامپ به ایرانیان فشار بیاورد که بتوانیم امتیازات بیشتری بگیریم. وقتی آرامکو را تیر غیب زد، توقع داشتند آمریکا به دادشان برسد اما بازهم این تفکر را کنار نگذاشتند که امنیت خریدنی نیست.
ظریف به اشتباه ادراکی دوم اشاره کرد و گفت: این اشتباه مشترک بین ما و عربها است که فکر می کنیم آمریکا میخواهد در این منطقه حضورش را افزایش دهد در صورتی که اولویت آمریکا از خلیج فارس خارج شده است و میخواهد مرکز ثقل را به بیرون از این منطقه ببرد. آمریکا به هرچه بخواهد نمیرسد چون قدر قدرت نیست، هرچند در «برجام» نفع داشت اما یکی از دلایل «برجام» برای کاهش مشکلات هستهای همین بود که آمریکا میخواست حضور خود در منطقه را کم کند. این موضوع را عربها زودتر از ما متوجه شدند و دلیل اصلی موافقت اصلی عربستان با برجام همین بود که نمیخواستند حضور آمریکا در منطقه کمرنگ شود.
وی با اشاره به اینکه درحال حاضر آمریکا درحال برونسپاری امنیت منطقه به اسرائیل است، تصریح کرد: دوستان ما هم در منطقه با خیالِ واهی خرید امنیت در حال عادی سازی روابط با اسرائیل هستند و این یکی از بزرگترین اشتباهات راهبردی کشورهای منطقه است چون اسرائیل نه تنها از آنها حمایت نمیکند، بلکه اینها قربانیانی خواهند شد برای حفظ اسرائیل. شازده ربع پهلوی (رضا پهلوی - فرزند محمدرضا پهلوی) شروع به حمایت از اسرائیل کرده است اما فراموش کرده که همین اسرائیل که قصه کوروش را میگفت از دهه ۹۰ که احتیاج به دشمن جدید پیدا کرد، آمد قصه کوروش را تبدیل به استرومردخوای و خشایارشا کرد. این قصه هم دروغ است چون اتفاق عهد عتیق برعکس آن چیزی است که تبلیغ میکنند. الان گفتمان حاکم در اسرائیل این است که مدعی شدند ایرانیان از ابتدای تاریخ به دنبال نابودی آنها بودند.
ظریف درباره اشتباه ادراکی سوم، توضیح داد: این اشتباه است که فکر میکنیم اگر با چیزی مخالفت کنیم، آن موضوع شکل نمیگیرد. وی با تاکید بر اینکه «عدم حضور» مانع از شکلگیری یک اتفاق نیست، تصریح کرد: الان دو نگرش در کشور وجود دارد، یک نگرش این است که حضور ما در ترتیبات امنیت منطقهای در خلیج فارس باعث بسته شدن دست ایران در محیط قدرتاش میشود که حرف بدی نیست اما اشتباه این است که اگر نباشیم این ترتیبات شکل نمیگیرد. عدم حضور به معنای حذف ما از اتفاقات است.
ظریف ادامه داد: راههای مواصلاتی هرچند که بهترین و مهمترین راهها هستند اما تنها راه نیست. وقتی راه خود را ببندیم میروند با هزینه بالاتر راه لاجورد را درست میکند و آنوقت ما از گزینه هم خارج میشویم. گاهی فکر میکنیم تنها کنشگر ما هستیم، بعضی اوقات فکر میکنیم اصلا توان کنشگری نداریم و آمریکا را قدرت مطلق میدانیم که هردو غلط است. در دنیای کنونی حتی آمریکا هم نمیتواند چیزی را وِتو کند، مگر توانست در شورای امنیت با وتو کردن جلوی مقاومت مردم غزه را بگیرد؟
وزیر پیشین امور خارجه، تاکید کرد: جنگهای اسرائیل با دولتهای عربی ۶ روزه تمام شده. جنگ اسرائیل با مردم غزه ۷ ماه ادامه یافته درحالی که غرب و آمریکا خواستند اسرائیل برنده شود. دیگر امروز کسی از نابودی حماس حرفی میزند. دنیا تغییر کرده است. آمریکا دیگر تصمیمگیر نهایی نیست. مهمترین کاری که ما میتوانستیم بعد از بحران غزه انجام دهیم و فرش عادیسازی را از زیر پای افکار عمومی جهان عرب برای اسرائیل بکشیم، این بود که پیشنهاد توافق منع تجاوز به کشورهای منطقه را دادیم. این کُنش اهریمنسازی از ایران را ناکام میکرد. فکر نکنیم باید ترسناک باشیم، هدف اسرائیل از ایران ترسناک نشان دادن ماست.
در ادامه این نشست محمد مسجدجامعی - سفیر سابق ایران در واتیکان و دانشآموخته دکتری ژئوپلتیک در مورد شیخ نشینها و عربستان، گفت: وقتی از مطالعه ژئوپلیتیکی حرف میزنیم یعنی تمام عناصر اقتصادی، هویتی، دینی، اجتماعی و... و. را بررسی کنیم؛ بنابراین نوع نگاه به مسائل از دید ژئوپلیتیکی باهم متفاوت است. شش کشور به عنوان شورای همکاری خلیج فارس علی رغم اختلافات و تفاوتها، یک نوع هماهنگی دارند. دیگران هم به این مجموعه، یک شکل نگاه میکنند و میدانند آنها به معنای واقعی منافع مشترک دارند.
وی افزود: مدتی به جز مصر، سه کشور عربستان و امارات و بحرین، قطر را به شدت تحریم کردند، اما نتوانستند تحریم را ادامه دهند و مشکل پیدا کردند زیرا این مجموعه یک خانواده است و در مقایسه با سایر اتحادیههای جهانی یکی از منسجمترینها است. این مجموعه را به دلیل ساختار اجتماعی و قبیلهای، تاریخی و... میتوان مجموعه واحد نامید.
مسدجامعی ادامه داد: گذار موفق این کشورها بعد از پیدایش ثروت نفتی هم مهم است. قدرت نفتی در لیبی و عراق یکی از عوامل مهم در از هم پاشیدگی این کشورها شد که این مسئله را عربستان و شیخنشینها ندارند چون ساختار قبیلهای خود را حفظ کردند. ورود ثروت در زمان کوتاه به جامعه بدوی اتفاق افتاد اما در عین حال سواد سیاسی و تمامیت اجتماعی حفظ شد که مهمترین عامل آن ساختار قبیلهای است.
وی تاکید کرد هیچ تحول رادیکالی در این کشورها که منجر به تغییر نظام حاکم باشد به تنهایی اتفاق نمیافتد.
مسجد جامعی با بیان اینکه تحول در کشورها مسیر بالا به پایینی دارد، گفت: در کشورهای جهان سوم تحولات، رژیمها را مجبور به سلسله اصلاحاتی میکند. در این کشورها به دلایل فرهنگی، قبیلهای و سنتی و دینی این اتفاق کمتر رخ میدهد. اینها عموما گرایش حمبلی دارند و اصولا در چارچوب فقه حمبلی مقابله با حاکم و نظام حاکم به هر دلیلی حرام است. البته این صرفا یک دلیل است.
این دیپلمات سابق کشورمان تاکید کرد: نگاه این کشورها نسبت به ایران، یک دیدگاه نسبتا مشترک است.
وی با اشاره به اینکه این کشورهای حاشیه خلیج فارس بخشی از جهان عرب هستند، گفت: این مجموعه در ۱۰ سال اخیر سلسله تحولات درونی سنگینی تجربه کرده است. برای بررسی رژیمهای سیاسی باید درک آنها از خودشان و منطقه در زمانه جدید را بدانید. این درک در ۷۰ سال بعد از کشف نفت کاملا لایه به لایه است. تصور ما از این کشورها قدیمی است اما با تحولات زیربنایی که داشتند درکشان هم تحول یافته است.
مسجد جامعی درباره وضعیت فعلی این کشورها، بیان کرد: اینها ۴ مرحله مختلف دارند. پیش از کشف نفت مجموعهای بدوی و قبیلهای بودند. بعد از کشف نفت تا اواسط دهه ۹۰ میلادی خیلی ثروتمند میشوند، اما تصورشان این است که این ثروت فضل خداست و اصل را بر لذتجویی میگذارند و حتی مشکلات امنیتی را با پول دادن از سر میگذرانند. در واقع طی ۳ دهه هدف لذت بردن بود تا با مشکلات مواجه نشوند. اواسط دهه ۹۰ میلادی مدل جدیدی در قطر ایجاد شد که به مدل ۵ کشور دیگر تبدیل شد. آنها فهمیدند باید از انزوا خارج شده و وارد معرکه منطقه و جهان شد و برای همین زیربنای این کار را با ساخت هتل، فرودگاه، دانشگاه و... فراهم میکنند. این جریان از سال ۲۰۰۰ میلادی مدلِ همه شیخ نشینها شد که نتایج مختلفی داشت. در مرحله فعلی این کشورها قصد دارند برای توسعه خود برنامهریزی کنند.
وی خاطرنشان کرد: در بین اینها امارات چموشی هم دارد و به جز توسعه یافتن میخواهد در مسائلی که میتواند، دخالت کند و آنچه که به این موضوع کمک میکند جنگ اوکراین است.
دیپلمات سابق کشورمان با تاکید بر اینکه جنگ اوکراین شرایط را دگرگون کرده است، تصریح کرد: در این جنگ مسئله اصلی فقط زدنِ روسیه نیست، بلکه هدف زدنِ چین است که رقیب بزرگی برایشان محسوب میشود. شکست روسیه در این جنگ به معنای شکست چین هم هست. در این بین مسئله انرژی اهمیت زیادی پیدا کرد، اما این مهم است که این کشورهای شیخ نشین باهوش هستند و میدانند باید با آمریکا و سایر کشورها در روند اتفاقات چگونه برخورد کنند.
کد خبر 848843 برچسبها اسرائیل خبر ویژه محمدجواد ظریف ایالات متحده آمریکا